- ۲ نظر
- ۱۸ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۹
روز شنبه 13 آذر ماه 1400 به یاری انجمن روانشناسی دانشگاه آزاد نیشابور وبیناری برای گروه روانشناسی برگزار شد که در آن سخنرانی و پرسش و پاسخ به رویکردها، تاریخچه، دشواری های مطالعات روانشناختی، سنت های روانشناسی دین و معنویت و همچنین فضای حاکم بر این دامنه پرداختم. در آغاز گزیده ای از گفتارهای موجود از سیر تحول معنویت در مسیحیت تا زیست معنوی در زندگی صنعتی مورد بحث قرار گرفت
سال 1395 مقاله ای نوشتم به یاد و خاطره فریدالدین عطار نیشابوری، پرسش اصلی آن این بود که انگیزه های عطار در نگارش تذکرة الاولیاء چه بود؟
میتوانیم مجموع انگیزههای عطّار را در نگارش تذکرة الاولیاء یک جا ببینیم و به دستهبندی، تحلیل و نقد آنها بپردازیم:
5. تقریر مقامات با ماهیتی حکمی و فلسفی
6. تقریر مقامات با ماهیتی ادبی و ذوقی
توهم دانایی داریم و توهم درستی!
نکته های ما برای خودمان خیلی مهم و ارزنده است و برای دیگران گاهی به اندازه صدای باد لای شاخه های درخت ارزش ندارد. خوبیهایمان در چشممان بسیار بزرگ است و در چشم دیگران عادی و معمولی به نظر می رسد؛ آن سوی دیگر، خطاهایمان در چشم ما ناچیز و کوچک اند و در چشم دیگران عظیم و چشم ناپوشیدنی.
گاهی کسانی فکر می کنند «گفتمان/گفتار Discourse» کلمه ای مد روز به جای گفتگو است، حال آنکه ترجمه استاد داریوش آشوری برای این واژه گفتمان بوده است و با گفتگو فاصله دارد و اینها را نباید به جای هم به کار برد. 18 سال پیش در مرکز گفتگوی تمدنها اولین بار از آقای دکتر محمدعلی آقازاده الستی درباره تحلیل گفتمان شنیدم و بعدها افتخار بهره بردن در کلاس های آقای دکتر محمدرضا تاجیک را که در ایران و انگلستان تحلیل گفتمان خوانده اند داشتم و منابعی دیگر هم در پرسش از چیستی گفتمان خواندم و شنیدم. تا امروز تعریف من از گفتمان این است:
آنچه امروز ما را واداشته که درباره تنهایی سخن بگوییم، تکثیرِ تجربه تنهایی است؛ دیگر در تجربه تنهایی تنها نیستیم و این به ما فرصت داده که دربارهاش گفتوگو کنیم. این جستار در پی واگویی دو کلانروایت «سنتی» و «مدرن» از تنهایی در فرهنگ ماست و منظور از «ما»، انسانهایی هستند که در ایرانِ فرهنگی زندگی میکنند. یکی از دشواریهای انسان امروز، «تنهایی» است و در فلسفه روش تحقیق در علوم انسانی میتوانیم سه رویکرد یا سرمشقِ تفسیری، اثباتی و انتقادی را در نظر گرفته و به مطالعه و شناخت تنهایی بپردازیم.
دیروز پنج شنبه 23 اردیبهشت 1400 حجة الاسلام دکتر علی شیخ الاسلامی استاد عرفان اسلامی ایرانی در دانشگاه های ایران درگذشت و ما هم چند سالی افتخار آشنایی(۱۳۸۱) و شاگردی آقای دکتر شیخ را از ۱۳۸۳ داشتیم. استاد زاده به سال ۱۳۱۵ در شیراز بود و پیش از انقلاب در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خوانده بود و تا همین چند ماه پیش در دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاهها به تدریس ادامه داد. مردی با صفا و خاکی و بااخلاق بود. فصوص درس می داد و تقریبا می شد گفت که مضمون این کتاب را حفظ کرده بود.
1. من بر این باورم هر رفتاری که در انسان می بینیم ناشی ازپاسخ به نیازی شکل گرفته و در آن هنگام ضرورت بوده است. ما قتل می کنیم حسد داریم دروغ می گوییم و اینها برای بقای ما سودبخش بوده اند. چرا برخی از جانوران جانداران دیگر را نمی کشند و برخی دیگر می کشند؟ زمانی که نیاز بوده و توانسته ایم آموخته ایم و آن کار را کرده ایم. ما فرزندان قاتلان و تبهکاران و حسودهای موفق پیشین هستیم؛ آنها که نکشتند کشته شدند؛ آنها که حسد نداشتند خورده شدند؛ آنان که دروغ نگفتند و فرصت را از رقیب ندزدیدند دزدیده و شکار شدند؛ ما نوادگان جنایتکارانی پیروزیم.