یادداشت های دکتر محی الدین قنبری

درباره دین و فرهنگ: برای آگاهی، برای بهی

یادداشت های دکتر محی الدین قنبری

درباره دین و فرهنگ: برای آگاهی، برای بهی

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جادو» ثبت شده است

1. از طبیعت که گذشتیم جادو نرم افزار و ناموس زیست آدمها در قبیله و آل و ایل شد. جادو راهی بود به امید، کاری بود برای بهتر شدن و بیشتر داشتن. جادوگران سرآمدان بودند و به آدمیان آن می دادند که از جانوران جدا باشند و بهتر زندگی کنند، دست کم امیدی بیشتر و خیالپردازی ای بیشتر. آنان با «تسلط بر نوعی قدرت از طریق وحدت با ذاتی نادیدنی یا ارواح» به دفع شر و جذب خیر می پرداختند. آنان بیشتر از پیشگویان آموزش می دیدند و از فرهمندی در اجتماع برخوردار بودند. برخی مستقر بودند و برخی سیار. (1) جادو راهی بود برای چیرگی بر کیهان و موجوداتش که آنی باشد که ما می خواهیم.

1.   جادو:

 اگر در دنیای پیش از دین و دانش، به یافته­ ها و بافته ­های نظری انسان­ها درباره ­ی مسائلشان اسطوره بگوییم، شاید بتوان جادو را کوشش­های عملیِ نامعمول آنان در تحقق و دستیابی به خواسته ­هایشان تلقی کرد. در ماهیت جادو، یک تغییر و دگرگونی از پدیده و وضع موجود به خواسته­ ها و وضع مطلوب رخ می­دهد و با درستی یا نادرستی آن هدف و خواسته، جادوی سفید یا سیاه نام می ­گیرد. (1)  جادو اگر چه بر پایه ­ی همان دانش زمانه و اساطیر بنا نهاده شده، با سبک زندگی مردم و شرایط زیستی آنان سخت در پیوند است و در جامعه ­ی شکارگری یا کشاورزی ادبیاتی پیدا می ­کرد که با روزگار ما متفاوت است.  برای نمونه، در زندگی امروز،‌ جادوی رسانه­ ها از جادوگران پیشین کارگرتر است.

آغاز: انسان، زندگی؛

چندی گذشت، زان میان تنی چند از آنان راهی یافتند برای کاری کارگر، تا کارشان پیش برود،

 جادُوی نامش کردند؛

چندی گذشت، پرسشگرانی چند از جادوان پرسیدند و پرسیدند، آنان را ناتوان دیدند!

  پرسش­گری و پاسخهای خود را اندیشه و فلسفه نامیدند.

جادوان در پی کاربست بودند و دانشی کاربردی و عملی می خواستند، فلسفیان، رخنه­های

 جادوان می­جُستند! به اساطیر و ادیان و دانش نظری، قوت گرفتند و جادوان را سوختند.

چندی گذشت، ورق برگشت!