دین به جای جادو، ایدئولوژی به جای دین
جمعه, ۱۴ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۴۱ ب.ظ
1. از طبیعت که گذشتیم جادو نرم افزار و ناموس زیست آدمها در قبیله و آل و ایل شد. جادو راهی بود به امید، کاری بود برای بهتر شدن و بیشتر داشتن. جادوگران سرآمدان بودند و به آدمیان آن می دادند که از جانوران جدا باشند و بهتر زندگی کنند، دست کم امیدی بیشتر و خیالپردازی ای بیشتر. آنان با «تسلط بر نوعی قدرت از طریق وحدت با ذاتی نادیدنی یا ارواح» به دفع شر و جذب خیر می پرداختند. آنان بیشتر از پیشگویان آموزش می دیدند و از فرهمندی در اجتماع برخوردار بودند. برخی مستقر بودند و برخی سیار. (1) جادو راهی بود برای چیرگی بر کیهان و موجوداتش که آنی باشد که ما می خواهیم.
2. چنانکه در جوامع سکولار کارکردهای مختلف دین به دامنه ها و نهادهایی دیگر همچون حقوق، جامعه شناسی، روانشناسی و دیگر علوم انسانی و طب وانهاده می شود و در زندگی دنیوی رو به حداقلی شدن می گذارد، دین فعالیت هایی داشته که با نام هایی گوناگون همچون جادوگر یا پیشگودر کارکردش سهمی داشته اند و گاهی از آن جدا بودند چه آنکه هنوز غنای دین را نیافته بودند . دین چیزهایی داشت که از پیشگویی و جادوگری و کهانت غنی تر بود و آنچه جادوپزشکهای شمن و پیشگوهای عالم غیب و جادوکاران جاودان می کردند را فراهم کرد که خوش بدرخشد و دیر بماند. دین سامانی شد برای رسیدن به خواسته های ما تا نظم در جوامعی بزرگتر برقرار شد و رسیدن به جایی که امروز به آن می گوییم جامعه صنعتی.
3. جامعه صنعتی بی شباهت به یک کارخانه نیست. جامعه سنتی با آنکه از طبیعت جدا شده بود ولی از آن دل نکنده بود ولی وقتی شما امروز به خیابان یک شهر صنعتی می آیید پیدا کردن یک سنگ هم در کف خیابان آسان نیست! درختها را چیده اند و شکل داده اند و تیرهای برق شب را از مردم گرفته اند. جامعه صنعتی نیاز به یک نرم افزاری دارد که با این فراوانی جمعیت و اهداف معین سازگار باشد. دین انعطاف پذیر بود و کم توقع اما نرم افزار جدید باید با زیاده خواهی و مدیریت و برنامه ریزی رقابتی که موتور و محرکه آن است سازگار شود. این نرم افزار را یا برنامه سیاسی اجتماعی دنیوی بر اساس باورها و ارزش هایی برآمده از تفسیری از انسان و اهداف مشخصی را در جامعه دنبال می کند ایدئولوژی نام گذاشته اند. (2) ایدئولوژی قاطع است و سیستمی، فرمانده است و هدفمند. برای اداره کلان شهرها جز با داشتن چنین فرهنگ و نرم افزاری نمی توان کار را پیش برد. شهر دین را به حاشیه می برد و شهرنشین را به کیش تازه خود در می آورد و بالاخره شهر، شهروند را کافر می کند.
4. تحول سه کیش و کنش پیشین می تواند برای ما روشنی بخش باشد که امروز هم در راهی نو در به حاشیه رانده شدن دین در جوامع صنعتی و شبه صنعتی(توسعه خواه) هستیم. اینجا است که تولید مهم ترین مسئله می شود و اولویت پیدا می کند. عدل و قسط و قناعت و ایثار چه می شود؟ الفقر فخری، زهد و ورع و کم خرج بودن به حاشیه می رود. یک زمانی که در قبیله ستون جادو بلند بود، دین آمد و به پرسش یا کنش از قامت این ستون کند و کاست و بر خود افزود اکنون در روزگاری هستیم که ایدئولوژی با دین همین کار را می کند. از جان او می کند و بر قامت خود می افزاید. به زودی ایدئولوژی چنان که در اروپای قرن بیستم در نیمه نخست و در آسیای مرکزی و شرق دور در نیمه دوم قرن بیستم در متن نشست در ایران شاهد ظهور ایدئولوژی و گامی دیگر برای تغییر اجتماع خواهیم بود. جا دارد بیندیشیم چنانکه همه ادیان نقاط قوت و ضعفی داشتند، ایدئولوژی و گام های حاکم بر جامعه صنعتی چه مزایا و معایبی دارد؟ نسبت آنها با اخلاق و انسان و فرهنگ و هنر چیست و تا چه اندازه برای حقوق آنانی که نمی خواهند با سبک زندگی صنعتی همراه شوند راه باز می گذارد و با مخالفان خود چه می کند؟ ایدئولوژیک شدن، سرنوشت محتوم هر جامعه صنعتی و شبه صنعتی است ولی بی فکر ماندن و در کیفیت آن تأمل نکردن سرنوشتی محتوم و مقدر نیست بلکه کوتاهی و بی مسئولیتی ای است که می تواند در این برهه حساس کنونی تا ثریا دیوار را کژ بچیند، هر چند که بر قد و قامت خود جز خوبی نبیند!
5. تلاش ادیان در رویارویی با ایدئولوژی همچون تلاش جادوگران در برابر دین است. هم دین و هم ایدئولوژِی می توانند در مکتب فلسفی ایده آلیسم بنیاد نهاده شده باشند ولی ایدئولوژی برساختی مدرن و جامعه صنعتی بنا نهاده شده و در نسبت با ادیان اگر چه مدعی اند فراتر و فربه تر از ایدئولوژی اند، روز به روز به حاشیه رانده خواهند شد و میدان را به کارآمدی این نو رسیدهِ کاردان واخواهند گذاشت ولی باز اگر ویژگی هایی که در ایدئولوژی است پسندیده و سزاوار نباشد زبانشان همواره بر آن دراز است و آبرو و مشروعیتی برایش نخواهند گذاشت چه آنکه ایدئولوژی از اساس دنیوی است و انسان سالیانی دور است که دیگر اگر چه در آسمان خیال از هفتمین آسمان هم پریده است و راه را گشوده تر می خواهد از اینی که هست و از آنی که خواهد بود. این ایدئولوژی گام دوم است که در راه آینده ایران است.
منبع:
1. ر.ک: یواخیم واخ، جامعه شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، سمت، 1380، ص 350.
2. ر.ک: ویلیام چیتیک، علم جهان، علم جان، ترجمه امیرحسین اصغری، تهران، اطلاعات، 1388، ص 77.