استاد عرفان در دانشگاه های ایران درگذشت
دیروز پنج شنبه 23 اردیبهشت 1400 حجة الاسلام دکتر علی شیخ الاسلامی استاد عرفان اسلامی ایرانی در دانشگاه های ایران درگذشت و ما هم چند سالی افتخار آشنایی(۱۳۸۱) و شاگردی آقای دکتر شیخ را از ۱۳۸۳ داشتیم. استاد زاده به سال ۱۳۱۵ در شیراز بود و پیش از انقلاب در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خوانده بود و تا همین چند ماه پیش در دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاهها به تدریس ادامه داد. مردی با صفا و خاکی و بااخلاق بود. فصوص درس می داد و تقریبا می شد گفت که مضمون این کتاب را حفظ کرده بود. در این مدت یک کلمه دقیقا عرض می کنم یک کلمه از مساءل اجتماعی و حال ملت و وضع مملکت نشنیدیم و آن حضرت نمونه ای نستوه از عارف برکنار از اجتماع بود. استاد نه له و نه علیه هیچ جریانی از سیاست چیزی نمی گفت و شاید این دستاورد نیم قرن حضور در دانشگاههای تهران و آزاد بود. رشته عرفان را ایشان از آغاز دهه ۷۰ دانشگاهی کرد و کسانی که در این رشته درس خواندند از پست ترین انسانهای در دانشگاه تا والاترین افراد بودند که باانگیزه و نگرشی بسیار متفاوت از هم این دوره را بگذرانند و تاسیس و نگهداری این رشته تا دم مرگ بزرگترین خدمت ایشان به فرهنگ ایران بود.
اکنون هزاران تن از دانش آموختگان این رشته که در مقطع ارشد و دکترا مدرک گرفته اند و به علت پیچیدگی موضوع و سادگی و فراغ بال استادان کم و بیش چیزی از آن نفهمیده اند و از افراد جریان های اصلی مبارزه با بنیادگرایی و بنیادگرایی معرفتی در ایران هستند. با این وجود دیشب که خبر درگذشت استاد را شنیدم با یکی از دوستان و همکاران گفتگویی شد و ایشان گفت که در هنگام دادن پیشنهاد برای تحقیق زمانی که خواسته درباره لویی ماسینیون، ادیب و پژوهشگر ادبیات فارسی کار کند ایشان فرموده بود که چرا می خواهی بروی و درباره این یهودی کار کنی؟! من هم تجربه ای مشابه در همین مقطع با آن گرامی داشتم، و زمانی که پیشنهاد دادم تا بر روی نمادهای جانوری در عرفان اسلامی کار کنم ایشان این پیشنهاد را وهن عزت عرفان دانسته بودند، حال آنکه قرآن و مسلمانان از نامگذاری سوره هایی به نام های فیل و عنکبوت و گاو مورچه پرهیزی نداشتند و من هم عنوان کارم را عوض کردم و به طبیعت پرداختم تا عنوان محترمانه تر شود.
ما در سال های سالمندی تدریس استاد به کلاس رسیده بودیم استاد در نهایت صفا و مهربانی و داشتن حداقل ارتباط و وقت گذاشتن با دانشجو و نخواستن کاری کلاسی و کاملا حوزوی کلاس های دانشگاه را برگزار می کردند. درس های سه واحدی را یک ساعت و نیمی فصوص الحکم می گفتند یا در باب عزت عرفان سخنی گفته می شد و بعد هم با مهر و لبخندی پدرانه و برادرانه می گفتند خب من که خسته شدم شماها هم خسته شدید برای این هفته بس است. یادم است یک بار به ایشان بیرون از کلاس گفتم استاد محمود محمود غراب در سوریه ادله و شواهدی در گفتاری نوشته است که فصوص الحکم از ابن عربی (د ۶۳۸ ق) نیست نظر شما چیست؟ محمود غراب می گوید ادبیات فصوص با فتوحات فرق دارد. در واقع می خواستم چالشی باشد این گفتار برای بخش اصلی محتوای درس استاد که ده ها سال داستان ها و ادبیات فصوص را در کلاس درس دادند، درسی که روشن نبود بر چه اساس و نیازی جز کوشایی و نبوغ و شهرت ابن عربی اندلسی (اسپانیایی) و عرب زبان در نویسندگی و سفر و شاگردی جمعی جناب استادان اساس درس عرفان در ایران و ایرانیان پارسی زبان شده بود؟ استاد فرمودند من اینطور فکر نمی کنم!
استاد با این منش سنتی و تا اندازه ای غیرآکادمیک مدعی بود که پس از ده ها سال تدریس دانشگاهی و گرایش دانشجویان به عرفان، به ویژه پس از انقلاب عظیم اسلامی با انتخاب متن هایی مانند منازل الساءرین خواجه از عبدالله انصاری و فصوص الحکم به گزینش نظامی علمی نایل آمده است که با بهترین و آخرین شیوه های تحقیق امروز نه تنها برابر باشد که بر آنها برتری هم داشته باشد.(راه و رسم منزلها، ج ۱، ص ۱۱) جلد دوم از شرح و تقاریر استاد بر کتاب منازل الساءرین الی الحق المبین که توسط ایشان در مجلس هفتگی عصر روزهای جمعه بیرون از دانشگاه بیان کرده بودند توسط دانشگاه تهران (۱۳۸۳) منتشر شد. این کتاب به طور کامل به دور از هر بررسی تاریخی، تفسیر و شرحی ادبی و مبتنی بر شرح لغات و عبارات و افزودن محتوای مشابه از آموزه های قرآنی و روایات شیعی و ابیاتی از ادبیات فارسی از جمله اشعار حافظ است.
استاد با فرَقی از صوفیه روابطی دوستانه داشتند اما خود ایشان از سلک و سنتی صوفیانه در کلاس اظهاری نمی کردند؛ چه آنکه شیراز هم از مهمترین زیستگاه های صوفیان بوده است.
دکتر شیخ الاسلامی به حافظ شیرازی (د ۷۹۲ ق) ارج می نهاد و کمتر از مولوی (د ۶۷۲ ق) چیزی می گفت. خواجه عبدالله انصاری (د ۴۸۱ ق) و کتاب منازل الساءرین و توانمندی او در ادبیات عرفانی از دیگر شخصیت های برجسته در نظرش بودند.
یادشان گرامی.
جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
🌿