یادداشت های دکتر محی الدین قنبری

درباره دین و فرهنگ: برای آگاهی، برای بهی

یادداشت های دکتر محی الدین قنبری

درباره دین و فرهنگ: برای آگاهی، برای بهی

سلام خوش آمدید
  • ۱ نظر
  • ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۹

آدمهای نمایشی پس از نمایش تمام می شوند!

آدمهای نمایشی را چگونه می توان شناخت؟
راستش این است که آدمهای نمایشی هم برای جامعه کارکرد دارند. آنها می توانند به جای یک خوراک خوب که با دقت و تشریفات و هنر برای خواهانش ارائه شده است، خوراکی فست فودی با کیفیتی نامعلوم به شما ارائه دهند. بالاخره این خوراکها هم خرندگان و خورندگان خود را دارند؛ همه که در یک سطح نیستند.

- آدمهای نمایشی بی تبارند!
 آنها به شما نمی گویند کجا و چه زمانی آموزش دیده اند.
کافی است از آنها بپرسید که کجا و در چه زمانی و در چه رشته یا زمینه ای آموزش آنچه ارائه می کنند را دیده و گذرانده اند؟ آنها نخوانده استاد می شوند و خیلی هم زود استاد می شوند.
اکنون هر خوراکی ای که می خرید بر اساس حقوق مصرف کننده باید مشخص کند که از کجا آمده و تولید شده است؛ ولی آدمهای نمایشی هرگز مطرح نمی کنند که کجا و چه زمانی و چگونه آموزش آنچه را که ارائه می کنند دیده اند و حتا برخی که مخاطب خود را احمق تر از آنی که هست تصور می کنند چنان خطاب می کنند که نظر کرده هستند و از آغاز کودکی برگزیده و ستوهیده خدای بوده اند.

- آدمهای نمایشی حال نوشتن ندارند!
 بیشتر حرف می زنند تا اینکه بنویسند و اگر هم بنویسند اهل نوشتن در دفتر خودشان و برای پیروان خودشان هستند. نوشتار نوعی سند است و آنها نمی خواهند مورد ارزیابی قرار گیرند و سخنانشان در جامعه مورد نقد جامعه علمی هر زمینه ای که در آن باره سخن می گویند قرار گیرد.

- آدمهای نمایشی جهان شمولند!
آنها در یک زمینه یا دو زمینه یا چند دامنه مشخص کار نمی کنند. آنها در هر موردی سخن می گویند. یک بار درباره دین و عرفان، یک بار درباره هنر و سینما، یک بار درباره سیاست و فعالیتهای سیاسی؛ چیزی نیست که اگر بخواهند درباره آن سخن بگویند نتوانند جلوی خود را بگیرند. اقیانوسهایی هستند به عمق یک بند انگشت یا یک وجب و البته آبشان تار و کدر است.

- آدمهای نمایشی با دیگری قهر اند و کسی جز خودشان را نمی شناسند!
آنها گوش هایی کوچک و دهانهایی باز دارند. کتابها و نویسندگانی که پیش از آنها در یک موضوع کار شده را نمی بینند و معرفی نمی کنند. شخصیتهایی که در یک زمینه سالها کار می کنند را کاری ندارند و در مجالسشان انگار در جهان این خودشان هستند که به یکباره ظهور کرده اند. این هم نوعی دیگر از بی تباری بی بوته ای است. نه موافقان دیدگاههای خود را نام می برند و نه سخن مخالفان دیدگاههای خود را به احترام و دقت بررسی و معرفی می کنند.


- آدمهای نمایشی یقین اضافه دارند!
آنها اهل پرسشگری و احتیاط و دقت و دیدن تبصره ها و استثناها نیستند. با یقینی سخن می گویند که گاهی خودشان هم باورشان نمی شود. حال آنکه اعل دانش با دقت و احتیاط گام برمی دارند و هنرشان یکی آن است که بدانند چه نگویند و چگونه نگویند.

  • ۰ نظر
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۳۱


     یکی از مواردی که در بررسی ادیان دیده می شود این است که بر دینی سخت گیری می شود  و بر دینی گذرا تنها محاسن و خوبیهای آن را می بینند. 

برای مثال مسلمانان بر مسیحیان و دیگران مواردی را سخت می گیرند و همان موارد را در دین خود به آسانی توجیه می کنند. از جمله نمونه هایی که اکنون در اینترنت فراوان شده انکار و استهزای احکام دین اسلام است و از آن طرف یاد نمی کنند که مثلا در دین زرتشت چه وضعیتی بوده است؟

گویی که نقاط منفی شخصی را با مزایا و نقاط قوت شخصی دیگر مقایسه کنند. به همین منظور چند مورد از احکام دین زرتشت-درود خدا بر روان پاک او باد- را از اوستا کتاب ارجمند بازمانده از کهن روزگار می بینیم:

  • ۰ نظر
  • ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۴۳

 آن قدر به معنا توجه کرده بودم که از بی حسی مردم؛ 

اکنون:

 آواهایی که نمی فهمم

 کارهایی که نمی دانم

 راههایی که نرفته ام

 و خنده هایی که بیهوده حبس شدند

 و گریه هایی که بایسته نکرده ام داروی من اند.

شباهنگام چه آهنگ دگر دارد

رهی بی انتها و گام کوتاهی

وآدمی چون و چنان

آه  

این نیز زایشی نیکو، باردار حس و زیبایی

ولی کوتاه

باز، باز یا بسته بنماید

راه

 روشن  و یا تاریک 


می رود این راه

راه را رهروان سازند

 یا براندازند

وادی ای بیراهه ای یا بیابانی شود آنگاه


شادی ای باید؟

کودکی تنها کند شادی

کودکی ماند؟

ماند و میرد

چه سان میرد؟

چه سان ماند؟

این بزرگی، غول شادیخوار

راه می سازد

 راه غم، افسردگی 

شاهراه می سازد

از بزرگی من چه بیزارم

 کودکی را دوست می دارم

بی هدف گامی به چپ

 گامی به راست

مقصدی گمگون

گامها مقصد

لحظه ها معبد.

تنها آنان که آماده مرگ باشند، دیرینه می زیند.


دست به کارهایی می زنند که از چهارچوبهای پیر و محدود و مردنی زمانه و زمینه شان بیرون اند؛ چنان کسان میرند و اندیشه و کارشان ماند.


چرا دیرتر زیستن فضیلت باشد؟

باشد که زیبایی ای یا نیکی ای به جهان بیشتر رسد.

بزرگترین دشمن مهربانی، نفرتی است که از خودمان داریم.

نخست خود را ببخشیم، خود را نوازش کنیم و خود را مراقبت کنیم.

  • ۱ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۲

* نقش یک انسان دانشگاهی در جامعه تنها خلق و تولید علم و فرهنگ نیست؛ بلکه وظیفه و انتظار دیگری که جامعه از انسان دانشگاهی دارد آن است که بتواند در توزیع و انتقال اثر، کالا و پیام های فرهنگی با کیفیتی فراتر از وضع موجود نیز اثربخش باشد.

     یکی از خدماتی که در دوره به قول مردم آن دوران، قبله عالم، خلیفه شیعیان جهان، سلطان صاحب قران ناصر الدین و الایمان رخ داد این بود که عید عمر یا همان عمرکشان ممنوع شد و جنگ های قومی و قبیله ای میان صوفیان قدغن شد. عمرکشان که روز کشتن خلیفه دوم جناب عمر به دست یک خادم ایرانی است در دوره صفویه حمایت شده و رونقی درحد جشن های بزرگ ایرانیان یافته بود. به عبارت دیگر برانداختن اختلاف های مذهبی بی فایده و انجام از راهبردهای ناصرالدین شاه در سیاست های فرهنگی بود. محمد حسن خان اعتماد السطلنه دست راست و رفیق ناصرالدین شاه که پیش از شاه شهید درگذشت در این باره نوشته است:


ایران سرزمین جشن های فراوان

سرزمین فرهنگی ما یعنی فلات ایران از سه کلان فرهنگ برخوردار است:

1.        فرهنگ بومی (ملی، محلی، ایرانی، قومی و  ...)

2.      فرهنگ دینی (ادیان ابتدایی و قدیم، زُروانی، میترایی، زرتشتی، اسلام سنی و بالاخره اسلام شیعی [امامی صفوی])

3.      فرهنگ مدرن (تجدد، امروزی، توسعه، توسعه و پیشزفت، غربی، جهانی)


    محمد بن محمد غزالی طوسی (د 505 ق) هم در احیاء علوم الدین و هم در کیمیای سعادت برای نمونه حکایتی را برای خلق خوش یا خوش خویی آورده است. این حکایت متعلق است به حضرت رضا علیه السلام. مادر ایشان از کنیزان آفریقایی و سیه چرده بود و به همین جهت رنگ رخ ایشان هم به تیرگی گراییده بود. چنانکه با طبقات موالی (بردگان) یا اقوام دیگر امکان اشتباه پیش می آمد. حکایت بدین قرار است:

  «على‏ بن‏ موسى‏ الرضا (ع) را رنگ سیاه بود، و بر در سراى وى اندر نیشابور گرمابه ‏اى بود که چون اندر گرمابه شدى، خالى بکردندى. یک روز گرمابه خالى بکردند و وى اندر گرمابه شد، و آن گرمابه ‏بان غافل ماند.

روستایى فرو گرمابه شد، وى را دید پنداشت هندویى است از خادمان گرمابه. گفت: «خیز، آب بیاور.» بیاورد. دیگر گفت: «خیز، گل بیاور.» بیاورد همچنین وى را کار همى ‏فرمود، و وى همى‏ کرد.

 چون گرمابه ‏بان باز آمد، و آواز روستایى شنید که با وى حدیث مى ‏کرد، ترسید و بگریخت. چون به درآمد، گفتند: «گرمابه ‏بان بگریخت از بیم این واقعه.» گفت: «بگو مگریز، که جرم آن را بوده است که تخم به نزدیک کنیزکى سیه بنهاد!» (کیمیاى سعادت، ج‏2، ص 25 و 26)

  • ۰ نظر
  • ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۰۴

با سلام به همه دوستان عزیز


پایگاهی با نام «عرفان خراسان» با آدرس زیر برای گروه عرفان دانشگاه آزاد نیشابور ایجاد شد:


http://kmys.ir/

  • ۲ نظر
  • ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۱

اولین بار که کسی به من گفت که کتابی را چند بار خوانده است، جوانی کتابخوان بود در کتابخانه شکوهمند حسینیه ارشاد؛ اسمش را هرگز نپرسیدم می گفت فلان کتاب نیچه را پانزده بار و آن یکی را ده بار خوانده است! دانشجوی ارشد رشته فلسفه بود از دانشگاه تهران و هر بار که من برای مطالعه می آمدم کتابخانه، او پشت میزی نشسته و ساعتها مشغول خواندن بود. می خواهم کتابی را به دوستان معرفی کنم که اگر چند بار خوانده شود سزاوار است. بعضی کتاب­ ها را نباید خواند چون برای خواندن نوشته نشده اند برای فهمیدن و فهماندن منتشر نشده اند؛ ولی برخی را باید چند بار خواند چرا که بارها و بارها اندیشه شده، با فهم و خرد دیگران سنجیده شده و پس از برش ها و تراش ها چون گوهری به درخشندگی رسیده و در جان روشنی می بخشند. معمول نیست در معرفی کتاب چنین با تحسین نوشت ولی گاهی هم بد نیست نامعمول بودن؛ شاید شاید!

  • ۶ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۷


1. انسان در جمع زاده می ­شود؛ کوچکترین جامعه دست­کم از نوزاد و مادرش تشکیل می ­شود و آنها در یک بستر و اجتماعی از انسانها زندگی می­ کنند. گروه­های کوچک انسانی موجود در یک اجتماع بیش از آنکه با هم تفاوت داشته باشند به هم شبیه ­اند و این رفتارها و گفتارها و پندارهای همگون و دستاوردهای آن همان چیزی است که می توانیم از آن با عنوان فرهنگ آن اجتماع از آن یاد کنیم، دست­کم بخشی مهم از فرهنگ اجتماع. اگر آنها شبیه به دیگران نباشند، پذیرش از طرف دیگران نخواهند داشت و این پذیرش همان عامل در خود بودگی و ناپویایی فرهنگ می ­شود. دگرباشی و دگر اندیشی هزینه خواهد داشت و این تن ­های نازک تاب تبرها و تیشه های دیگران ندارند. در این فضا فرهنگ ها به کندی تغییر می کنند و محافظه کارانه نسبت به تغییر واکنش نشان می دهند.

  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۴۷

روز یکشنبه 11 خرداد 1393، هتل لاله­ در تهران میزبانی برای برگزاری همایش بین المللی «عرفان اسلامی: نظر و عمل» بود. گزارشی از برخی از سخنرانیهای این همایش که به نظرم دارای نکاتی سودمند است را به تدریج در این جا خواهید دید. نخستین بخش، سخنرانی استاد گرامی جناب آقای دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی است که بر بخش نظر و پشتوانه بودن آن برای درستی عمل تأکید داشتند و دیگر آنکه سرسپردگی و تسلیم انسان را به انسانی دیگر بی هیچ نظر و فکری را مورد انتقاد خود قرار می دادند.

دریافت فایل متنی دکتر دینانی در همایش عرفان اسلامی نظر و عمل 1393

  • ۳ نظر
  • ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۴

     خدا رحمت کند مرحوم استاد دکتر احمد طاهری عراقی (اراکی؛ 1370-1322) را! بعضی آثار چنان جذبه و برخی متون چه سان متانتی دارند که آدمی را درمی کشند! حتا یک عکس هم از ایشان در اینترنت نیست. چقدر دنیا عوض شده و چقدر خوب خواهد بود که خوبان را فراموش نکنیم.

    مقاله بسیار ارزنده و کاربردی ای در مطالعات و پژوهش از ایشان برجای است به نام:

سرگذشتنامه های اسلامی: سیره، رجال، تراجم

  • ۱ نظر
  • ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۵۱

 

عنوان

همایش تاریخ فرهنگی در مورد سمبل‌ها، نمود، مظاهر در تاریخ فرهنگ

  • ۰ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۵
عنوان همایش بین‌المللی ادبیات و فرهنگ جهان(هندوستان)
گروه ادبیات

  • ۱ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۵

این مطلب پیوسته به روز خواهد شد:      

 برخی از دوستان خواسته بودند تا بهترین منابعی که به زبان فارسی برای مطالعه درباره عرفان های نوپدید که بخشی از جنبش های نوپدید دینی (NRMs: new religious Movements) هستند را معرفی کنم.

در چند سال گذشته نوشته های فراوانی با انگیزه های متعدد که اکنون مجال بیان و بررسی آن نیست در قالبهای گوناگون منتشر شد؛ در اینجا خواهیم کوشید به جای معرفی همه ی منابع تنها بر نوآوری، کیفیت علمی و سلامت نوشته ها نظر داشته باشیم؛ بر این اساس منابع زیر برای مطالعه با دید علمی _ انتقادی مناسب به نظر می رسند:

  • ۱ نظر
  • ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۵۱
مهم‌ترین پیامدهای فردی و اجتماعی گرایش به عرفان‌های نوظهور
روزنامه خراسان - مورخ سه‌شنبه 1393/02/30 شماره انتشار 18691 
نویسنده: جواد نوائیان رودسری culture@khorasannews.com

گسترش عرفان های نوظهور در کشور ما موضوع جدیدی نیست. این نخستین نکته ای است که دکتر محی الدین قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشگر حوزه ادیان و عرفان، بر آن تاکید می کند. او معتقد است که برای مقابله با چنین جریان هایی باید آموزش عمومی عقلانیت و خردورزی را به ویژه برای کودکانمان، جدی بگیریم. از او خواستم در حاشیه برگزاری همایش ملی عرفان اسلامی به میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گناباد، درباره عرفان های نوظهور گفت وگویی داشته باشیم و او دوستانه این پیشنهاد را پذیرفت. دکتر قنبری در این گفت وگو به عوامل جذابیت عرفان های نوظهور برای برخی افراد اشاره کرد و آسیب های مهمی را که در پی مجال یافتن این نوع عرفان ها در جامعه ایجاد می شود، برشمرد. به اعتقاد او دو مغالطه «مرجعیت فکری» و «کنه و وجه» از جدی ترین آسیب هایی است که فریب خوردگان این نوع عرفان ها را تهدید می کند.

روند گسترش عرفان های نوظهور در ایران چگونه آغاز شد؟

  • ۱ نظر
  • ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۱