ادبیات معاصر ما چگونه دیده می شود؟
برتراند راسل (سالنامه راسیونالیست، 1938):
«انگیزش به تخریب و خشونت که جهان را فراگرفته است در حوزه ادبیات آغاز شد. ایبسن، استریندبرگ و نیچه مردان خشمگینی بودند_ نه اساساٌ خشمگین از این و آن، بلکه فقط خشمگین. و از این روهر کدام چنان نگرشی به جهان اتخاذ کردند که خشم را توجیه می کرد.
جوانان شور آنها را تحسین می کردند، و در آن برای احساس شورش در برابر اقتدار پدری که در وجودشان بود، مفری می جستند.
تأکید بر آزادی چندان والا می نمود که خشونت را توجیه کند؛ خشونت به طور مطلوبی رواج یافت، اما آزادی در ضمن آن گم شد.»(1)
اینطوری روشن می شود که چقدر ادبیات مهم است
و چگونه جهانی را به جهنم یا بهشت می برد.
وقتی به ادبیات معاصر ایران نگاه می کنید چه چهره ای دارد؟
خشمگین
نا امید
امیدوار
شاد
راهگشا
خردورز
کدام یک؟ شما چه دیده اید؟
منبع:
1. برگزیده ی نوشته های اساسی برتراند راسل، به کوشش: رابرت انگر، لشتر دنان، ترجمه ی کاظم فیروزمند، تهران، نشر ویستا، چاپ دوم، 1393، ص 54.