در بررسی و شناخت هر پدیده ای به خصوص در علوم انسانی و مقولات در پیوند با آن می توان از دو نگرش عامیانه و عالمانه استفاده کرد. این دو نگرش چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند و این تفاوتها چه تأثیرهای اساسی می تواند در اهالی هر یک از آنها و ارتباط با افراد طرف مقابل داشته باشد؟ یادداشت حاضر در مقام بیان تفاوتهای کلیدی و تأثیرگذار نگرش عامیانه و عالمانه است:
1. در نگرش عامیانه، فرد اموری را حس می کند، و چندان در مقام اثبات و درستی فرضیه خود نیست. نگرش علمی در پی «اثبات» درستی پاسخ به پرسش یا نظریه ای است که مطرح شده و راهی طولانی تر را طی می کند تا این امر انجام شود. این نکته ای است که گاه شنیده می شود ادبیات علمی گرانبار کردن همان دانسته های عامیانه مردم است. به عبارت دیگر آنچه که اثبات پذیر نباشد و اثبات نشده باشد علم تلقی نمی شود.
2. در نگرش عامیانه یکی از مغالطات رایج منطقی، وجود مغالطه کُنه و وجه است. فرد عامی یا دیدن بخش و وجهی از هر قضیه و موضوع به توهم دریافتن واقعیت می افتد و به عبارتی دیگر نگرش عامیانه دچار «معرفت تک جمله ای است» به این معنا که در پی دیدن ابعاد و وجود و متغیرها و عوامل موثر در یک موضوع نیست و از آن بدتر اندک اندوخته خود را پاسخی تام در فراچنگ آوردن «واقعیت» یا بدتر از آن به تعبیر خودشان «حقیقت» تلقی می کند.شواهدی را از امری درمی یابد و به عنوان نمونه ای از واقعیت با آن مساوی می انگارد؛ مشتی از خروار می پندارد و البته این نوع نتیجه گیری از جزئی به کلی رسیدن گاه درست و گاهی دیگر می تواند نادرست باشد. حال آنکه در نگرش علمی فرد دانشی خود، آگاه و بیانگر این امر است که تنها وجهی از موضوع را مورد مطالعه و گزارش خود قرار می دهد. و مدیریت دانش و سازمانها و بانکهای علمی هستند که در نگرش های کل نگر و رویکردهای فراتحلیلی در افقی بالاتر موضوع را می نگرند. برای مثال پاسخ به این پرسش که علت عقب افتادگی کشورهای اسلامی چیست؟ حتا عالمان و روشنفکران ما دچار نوعی عوامی گری شده و با در نظر گرفتن تنها یکی دو عامل اینگونه پاسخ داده اند که امپریالیسم یا دشمن و امثال این تعابیر عامل آن بوده است و نگذاشته اند که ما پیشرفت کنیم. برخی هم از سویی دیگر تنها عامل این امر را تنها در دین و ادبیات و فهم و رفتار دینی مسلمانان دانسته اند و در مقام دین زدایی برآمده اند حال اینکه این دو عامل اگر در جای خود سهمی در این رخداد داشته باشند به هیچ وجه عامل و علت تام عقب افتادگی سرزمینهای اسلامی نیستند و بحث بر سر عوامل متعدد دیگری نیز هست.
- ۱ نظر
- ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۰۰