22 تفاوت: نسل نوی جوان با نسل های پیش چه فرق هایی دارد؟
اعتراض های اخیر در جامعه تنها متعلق به نسل جوانان نبود و نیست و شکافهایی دیرین در جامعه ما بر محور جنسیت، نابرابری های اقتصادی، عقیدتی و گاه مالکیتی و مسائلی حل نشده از بنیاد های زندگی همچون راهبردی پایدار در پیوند با دیگر دولت ها و مسئله اتمی یا مسائل محیط زیستی هر از گاهی سر باز می کند و از دهانه اجتماع، گدازه هایی از جوشهای زده شده که همان انسانها و سرمایه هایشان است سرریز می کند و می سوزد. این بار جوانان بیشتر سوختند و نام و یادشان بر سر زبانها افتاد و صحبت از آن شد که اینها چگونه اند و چه فرق هایی با ایرانیان پیشین دارند؟ گویی نسلی ناشناخته پیش روی حکومت و نسل های پیش ظهور کرده است. برخی بر آن شدند که این ویژگی ها را برشمرند و گفتارهایی در این باره دیده شد. این فهرست فرضیه هایی در ویژگی و امتیاز این نسل جوان از ایرانیان با نسل های پیشین برمی شمرد:
ویژگی اول:
سطح مشارکتشان از نسل های پیشین بیشتر است. آنها به گونه ای مشهود در خواسته هایشان فعال اند و بخش خاکستری نازک تری دارند.
ویژگی دوم:
اندازه همدلی و حمایت اجتماعی شان از نسل های پیش بیشتر است. خود را از دیگری جدا می دانند اما در حمایت از دیگری چنانکه هست می کوشند. گویی آنان این شعار را پذیرفته اند که: امروز چلچله من فردا چلچه تو! و می دانند اگر کسی جلوی آن بودن کسی دیگر را بگیرد دیری نمی پاید که سراغ آنان نیز خواهد آمد.
ویژگی سوم:
زندگی خواه اند و به قناعت و اندک بسندگی کمتری دارند.
ویژگی چهارم:
در گفتار و کردار بدون تعارف و لکنت و مجامله رفتار می کنند و صریح و شفاف و زلال اند.
ویژگی پنجم:
زمان و بهره وری برایشان مهم است و تا قیامت و دوره های دور و دراز صبر نمی کنند.
ویژگی ششم:
فراسوی نیک و بد زیسته اند و نیچه وار فارغ از کلیشه ها رفتار می کنند.
ویژگی هفتم:
فراجنسیتی رفتار می کنند و دیوارهای تمایز جنسیتی بینشان وجود ندارد.
ویژگی هشتم:
بی پروا، زلال یا همچون حقیقتی برهنه اند.
ویژگی نهم:
این نسل اپیزودیک، در لحظه و اهل زندگی در زمان حال و ایستگاه قطارند. باکی از زندگی کولی وار ندارند.
ویژگی دهم:
نسبت به نسل های پیش مسئولیت پذیری بیشتری دارند اما به هر چیزی هم نمی پردازند.
ویژگی یازدهم:
اینها اهل جنگ و مبارزه اند گویی این جمله را از گوته شنیده باشند که زندگی شایسته کسانی است که در راه آن پیکار می کنند؛» اما این را تا جایی پیش می برند که گویی اصل زندگی برای پیکار کردن است.
ویژگی دوازدهم:
شبکه های دوستان بین آنها گسترده تر از شجره های خاندان است و اثربخشی دارد.
ویژگی سیزدهم:
آرام تر، متین تر و پایدارترند. حتا در ناپایداری خود نیز پایدارترند.
این نسل ها جهان وطن اند. متاسفانه این جهان وطنی را بیشتر در دنیای نت تجربه کرده اند و از دنیای واقعی کمتر بهره دارند. شاید فقر و نداشتن سرمایه در این امر نقش داشته است اگر نه توان و نگاه زندگی جهانی را دارند.
زندگی ارتباطی آنها در اینترنت با دوستانشان در همان گستره جهانی برایشان به اندازه اندام بدنشان مهم است و به عبارتی اگر کسی دامنه ارتباطی آنها را محدود کند گویی زندگی اینها را تهدید کرده است. من بر این گمانم تهدید به گرفتن اینترنت از این جوان ها در سالهای اخیر در سیاسی شدن نسلی که اغلبشان از الفبای سیاست چیزی نمی دانند بسیار موثر بوده است.
ویژگی هفدهم:
خودگردانی و خودمختاری در این نسل جدید ایرانی بیش از هر زمانی است و آنها کمتر به بزرگترها و ارزش هایی بیرون از خود وابسته و مقیداند.
برای خودشان احترام زائد الوصفی قائل اند. اگر کوچکترین توهین یا تحقیری به آنها بشود واکنشی بیش از نسل های پیش دارند و گویی سرکوب نشدن و تو سری خور نبودن در آنها کرامت انسانی شان را پایدار کرده است.
بی ریاترند و متظاهر نیستند. آنها مجالی برای آنکه خودشان باشند داشته اند و نیازی به پنهان کاری نداشته اند.
بهره آنان از احساس و هیجان ها بیشتر است. بغل کردن و بوسیدن و تنانگی نزد آنان رواج بیشتری دارد.
این نسل از فرهنگ نوشتاری و زبان فارسی فاصله بیشتری دارد و با فرهنگ دیجیتال آشنا است و زبان متفاوتی پیدا کرده است.
دارای فرهنگ بدن جهانی با آویزه ها و متعلقاتی به پوشش و بدن خود است و گویی خود را رها از هر پیوندی با هویتی مشخص نشان می هد.
با سلام.
علیرغم مورد هفدهم، من معتقدم اگر چه این در قیاسِ با نسل شما ممکن است بهبود یافته باشد (که عنوان متن شما نیز همین است) من و نسل من اتفاقا از "بلاتکلیفی مزمنی" رنج می بریم.
انگار با وجود اینکه پای من می رود که در راهی که خود می پسندم گذاشته شود همچنان نگران عقوبت گذشتگان هستم.
مبادا کسی به من یک "چرایی" پر از مفهوم "انکار" بگوید.
مبادا کسی بگوید غلط کردی ، غلط رفتی و من ناگزیر شوم مسئولیت کارم را بر عهده بگیرم؛ مبادا چیزی بیاموزم💔
ما از عدم وابستگی به بی قیدی کشیده شده ایم.
لاابالیگری کیش ما است!
گویی تنها در قید و بندِ بی قیدی هستیم!