یادداشت های دکتر محی الدین قنبری

درباره دین و فرهنگ: برای آگاهی، برای بهی

یادداشت های دکتر محی الدین قنبری

درباره دین و فرهنگ: برای آگاهی، برای بهی

سلام خوش آمدید

نقدی بر مغالطه علیه ایرانیان

چهارشنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۵۶ ق.ظ

بسیاری از آنچه در اسلام یا ایران است از منابع و سرچشمه هایی گوناگون سرچشمه گرفته است و اینها با همین اندک داده هایی که در تاریخ به ما رسیده است چنان در هم پیچیده و دیریاب اند که به آسانی نمی توان داوری کرد. در حمله اعراب به ایران برخی از اندیشمندان، ایرانیان را متکبر و پس زننده دین اسلام دانستند و برخی از ایرانیان هم این را به افتخار برای خود غنیمت دانستند که آنچه در ایران می گذرد با اسلام روی خوشی نداشته و آن را نپذیرفته است؛ حال آنکه واقع امر در میان این دو نظر قرار دارد. ابن حزم (د 356 ق) مورخ و فقیه اندلسی ایرانیان به جای نقد سخن به نقد سخنگو پرداخته و نیت خوانی کرده و به انگیزه به جای انگیخته پرداخته است:


ایرانیان که بر همه ملتها برتری داشتند خودشان را آزادگان و دیگران را بردگان می نامیدند، اما چون دولت ایشان به دست اعراب فروافتاد، سخت بر آنان گران آمد، ازین رو کوشیدند که در کار اسلام بدسگالی کنند و بارها نیز به نبرد با اسلام برخاستند و در میان شورشگران ایشان، سُنباد، استادسیس، مقنَّع، بابک و دیگران بودند، سپس بهتر آن دیدند که به شیوه دیگر در کار اسلام حیله گری و با آن مبارزه کنند.» (1)


این سخنان جدای از مغلطه از نگاهی سوگیرانه و بدبین و دور از واقعیت گفته شده است. به هر روی شکست خوردگانی که زبان و زمینه ای متفاوت داشته اند اگر هم می خواستند چندان نمی توانستند با فرهنگ و زبان و دین و آِیینهای نو که بر آنان عرضه و تحمیل می شد همراهی کنند. گو اینکه اعراب هم چندان در پی مسلمان کردن ایرانیان نبودند و بیشتر نظر بر فتوحات و غنایم داشتند و آنان را اهل کتاب دانسته و جزیه گرفتن برایشان اهمیت بیشتری داشت تا مسلمان کردند آنان چنان که ریچارد فرای در کتاب بخارا یاد می کند که در توس برخی را سر بریدند چه آنکه مسلمان شده بودند اما به دروغ که جزیه ندهند و این داستان در مصر هم مانند داشت. بعد هم آنکه هر انسانی دانش ها و داده های پیشین را با آورده های نو می سنجد و چه بسا در کنار هم نقاط قوت و ضعف هر متن و محتوا بهتر روشن شود چه سبب دارد که با تکبر و تبختر آنچه که به نام اسلام که بیشتر محتوایش هم با سخنانی از خدا و نیکان نسبتی نداشته را بخواهیم بر مردمی چه ایرانی و ناایرانی تحمیل کنیم؟!

1. ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، به کوشش محمدابراهیم نصر و عبدالرحمن عُمره، قاهرة، 1982، ج2، ص 273.


نظرات (۱)

زیبا بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی