بمیرید با سفر، زاده شوید با سفر
ما یعنی ارتباطات ما؛ چه ارتباطهای سلولهای مغزی ما با هم و چه ارتباط آن سلولها با دیگر اجزای کوچک و بزرگ بدنمان و بالاخره ارتباطهای ما با بیرون از ما. کافی است که این ارتباطها تغییر کنند تا آدمی دیگر باشیم و بمیریم از آنچه بودیم و خود را گونه ای دیگر بیابیم و ببینیم. گاهی آدم دلش می خواهد برود، مرخصی بگیرد و از همه ربطها و رابطه ها و رباطهای کنونی اش بگریزد همه رابطه هایی که در عین برخورداری همچون بندی بر بند بند وجودش نشسته اند. کاش آدمها می گذاشتند هر یک از نزدیکانشان چند روزی به یک جایی هر سال مرخصی بروند و نباشند. می گذاشتند آنها بمیرند از پیش شان و اگر خواستند دوباره برگردند. اگر گاهی از زندگی ملول می شویم به این خاطر است که ملالت آور فکر و زندگی کرده ایم ولی اگر دلیری زیستن داشتیم شاید می دیدیم که آدمها هم چه آسان می روند و تغییر می کنند و تازه می شوند. ما چنان محافظه کار و تنگ نظر و کوچک شده ایم که تاب تغییر نداریم و بعد از همین به ستوه می آییم. در سنت و اندیشه ما این بود که بمیرید پیش از آنکه بمیرید. گاهی با سفر می توانیم بمیریم از انبوه ارتباطهایی که با آدمها و اشیاء داشتیم برهیم و باز زنده شویم و دست کم نفسی می کشیم و از آن ملالت پیشین می رهیم. چه اشکال داشت اگر به هم اجازه می دادیم سالی یک بار چند روز بی خبر از هر جا به هر کجا که خواستیم برویم و با هر که خواستیم باشیم و بنشینیم و بمیریم از آنچه که بودیم و وارهیم از آن بندها که داشتیم و بعد برمی گشتیم در حالی که آدمی دیگر شده بودیم. چه چیزهایی مانع این است؟ از چه می ترسیم؟
- ۰۱/۰۴/۲۶
ما از نبودن در کنار دیگران میترسیم. همه ما نیاز داریم و میخواهیم چند روزی بمیریم اما به پای عمل که میرسد از ترس، تمام هدف ها و برنامه هارا جوری گم میکنیم که دیگر نتوانیم پیدا کنیم. از کودکی برای ما قصه هایی خوانده اند که پایان آن مرگ و نیستی نبوده؛ یعنی بوده اما مرگ کسی که میخواسته ارتباط را از بین ببرد. من با داستان دیو بدجنس مادربزرگم بزرگ شده ام که میخواست هفت برادر را از خواهرشان جدا کند اما در آخر آن دیو کشته شد، من با عشق به داستان مرگ گرگی گوش دادم که میخواست سه فرزند بزی را بخورد تا زنده بماند اما نمیدانست که تقدیرش مرگ است. برای بعضی از آدم ها گفتن رفتن و دل کندن آسان است، میروند، عمل رفتن هم آسان است، اما چنان دردی است، چنان دلتنگی است که اگر هم بخواهی تسکینش دهی باز به دنبال ربط و رابطی میگردی.
که دلیلش هم همان هایی است که گفتید...
کاش به هم اجازه بدهیم...🌹